جریان نفوذ با راهبردآب و سراب

بسمه تعالی

راهبردی به نام آب و سراب

دشمنی استکبار و ایادی او با ملّت ایران(حتی دیگر ملّتهای آزاده دنیا) نقطه فرجام و پایانی ندارد. این بسیار ساده اندیشانه است که اگر کسی تصور کند روزی، نزاع فیمابین ما وآمریکا به طور خاص و دنیای غرب به طور عامّ، در یک ظرف زمانی و مکانی، به ایستگاه پایانی و آخر خود می رسد. چرا که نزاع بر سر موضوعاتی همچون حق هسته ای، سامانه دفاع موشکی، حقوق بشر و...موضوعاتی فرعی و بلکه بهانه ای بیش نیستند. سخن و چالش اصلی، تقابل و رویاروئی دو گفتمان و تفکر است. اندیشه لیبرال دموکراسی غرب، بیش از چند صد سال است که می کوشد تا چتر باورمندی خود را گسترانیده و طیف وسیعی از آحاد جامعه بشری را به خود متوجه سازد. باوری که بعد از جنبش رنسانس در قرن 16 میلادی توانسته بود، بنای مستحکم و استبدادی کلیسای کاتولیک و جزمیت و قطعیت احکام و آموزه های کلیسا را درهم بشکند. با آغاز دوره نهضت نقد تاریخی و عصر روشنگری، شک گرایی و نقّادی بر متون وحیانی مسیحیت غالب آمد و اولین نتیجه مخرّب آن، در قالب مکتبی بنام«سکولاریسم» خود را نمایان کرد که بنیان ارزشهای جامعه را بر پیش فرضهای غیر دینی می گذاشت. از طرفی با کنار رفتن دین از عرصه حیات اجتماعی، جامعه انسانی مسیحی را، آنچنان مفتون مظاهر و صُوَر دلفریب دنیایِ محسوس و مادی کرد که از پرداختن به هر آنچه در وَرای این ظواهر و محسوسات می گذرد، باز داشت. در ادامه با فراهم آوردن زمینه ها و بسترهایی برای عیش و نوش، التذاذ و ابتذال و در یک کلام افسارگسیختگی آدمی در زندگی مادی، تمام حقیقت و بلکه همه معنا و هدف از حیات و زندگی را، انسان و ارضای أمیال او و پرداختن به خواهشها و تمنیّات اش معرفی میکند. غافل از این که فطرت حقیقت جوی و حق طلب آدمی، که بر اساس بینش توحیدی و باور الهی آفریده شده{هر چند ممکن است در پیچ و خم زندگی مادی، گرد و غبار غفلت گرفته و به بیخبری دچار گردد، ولیکن بعد از آن که ارضای خواهشهای نفسانی و أمیال حیوانی نتوانست اورا به نسبت و درصدی از رضایت و اطمینان درونی برساند} دوباره بیدار و آگاه شده و روح و روان آدمی در طلب حقیقت و شناخت خاستگاه آن، به کنکاش و جستجو می پردازد. این یک بحث نظری است که ادله و تبیین خودش را اقتضا دارد و ما به دلیل ضیق وقت و دور نشدن از موضوع اصلی بحث، از پرداختن به آن صرفنظر می کنیم. سخن أصلی ما آن است که در 11 فوریه 1979 میلادی در مقابل تمدن غرب، انقلاب و نهضتی قَد علَم می کند که در قاموس و اندیشه اش، نه تنها جهت گیری و سمت و سوی تفکر لیبرال دموکراسی را روی دیگر سکه تباهی و انحطاط انسان می داند، بلکه معتقد است هیچ نظامی( نه غربی و نه شرقی) غیر از نظام دینی و الهی نمی تواند شأن و کرامت و سیادت آدمی را تأمین و تضمین کند. اکنون 40 سال از آغازین روزی که ملّت ایران به آمریکا و روحیه وحشی گری و دَدمنشی اش نه گفته اند، می گذرد. استکبار جهانی؛ آمریکای جنایتکار، تمام وجهه همّت و توان خویش را به اضافه مساعدت و همراهی أیادی اش، همه را در کف دست گرفت، تا بلکه بتواند به دنیا و مردم ایران ثابت کند، که کدخدای عالم است و جملگی جوامع و ملّتها، باید منقاد و مطیع اش بوده و همراهی اش کنند. اما زهی خیال باطل؛ ملّتی که دست پرورده فرهنگ محرم و عاشورا است، تن به ذلّت و خواری نمی دهد. مردمی که گفتمان رمضان را پذیرفته اند، در مسیر استقامت و پایداری و حفاظت از دستاوردهای انقلاب، سُست نمی شوند. این همان اصل و قاعده ای است که هنوز هم دشمنان ملت ایران، از درک و فهم آن عاجز و ناتوانند. 40 سال است که دشمنی ها و کینه توزی ها، با شدیدترین وجه آن استمرار دارد. از همه داشته ها و ابزار و امکانات خود کمک گرفته اند؛ تحریم اقتصادی، جنگ تحمیلی، توطئه و دسیسه و... وقتی دیدند که با تحریم و تحمیل جنگ و دیگر ابزار سخت نمی توانند روحیه استقامت و پایداری ملت را درهم بشکنند، از روشها و ساز و کارهای دیگری به نام «جنگ نرم» مَدد جستند، تا شاید پای ارادت مردم را در همگامی و همراهی با انقلاب شان سُست کنند. پر واضح است که جنگ نرم، اصول و تاکتیک های خاص خود را دارد و فعلاً مجال و فرصتی برای پرداختن به آن نیست. اما ذکر این نکته ضرورت دارد که در جنگ نرم، ما با یک جریان خزنده ای در بخش های مختلف کشور روبرو هستیم، که این جریان نفوذی با تأسی از أربابان خویش، همواره اقداماتی را به شرح ذیل در دستور کار خود دارند. دو مورد از مهمترین اقدامات ایشان؛

1. سرگرم کردن مردم به حواشی و موضوعات فرعی

دور نگه داشتن مردم از جهت گیری ها، اصول تخلّف ناپذیر و اصلی انقلاب مانند: پشتیبانی عملی از اصل ولایت فقیه، با گوش جان سپردن به راهنمایی ها و ارشادات ایشان - مطالبه گری از رؤسای نهادها و حفظ روحیه پرسشگری از مسئولین اجرایی کشور - حفظ استقلال و عدم وادادگی در برابر غرب، ایستادگی و استقامت در برابر توطئه ها و دشمنی آمریکا و دل خوش نکردن به خنده های صوری و ظاهری محافل دیپلماتیک - توجه به توان داخلی و تکیه بر استعدادها، ظرفیت ها و داشته های بومی - حمایت از مردم مظلوم فلسطین در برابر رژیم جعلی صهیونیستی و هوشیاری در برابر سیاست های تفرقه افکنانه منطقه ای استکبار و روحیه استعماری آمریکا و هم پیمانان غربی اش و... و پرداختن و مشغول داشتن مردم به موضوعات کم اهمیت و درجه چندمی مثل ورود زنان به ورزشگاه – تب و تاب جریانات سیاسی و جناحی و... یکی از ساز و کارهایی است که همواره انجام می پذیرد. دور کردن ذهن مردم از مواضع اصولی نظام و مشغول کردن روح و روان آنها به مباحث فرعیدر تمامی عرصه ها جاری و ساری است.

2. تغییر ذائقه مردم به کمک فضای سایبر

چه بخواهیم و چه نخواهیم، فضای مجازی تأثیرات خود را بر محیط پیرامون ما، رفتارها، باورها و حتی روابط اجتماعی ما گذاشته است. از سایت ها و صفحات وب بگیرید، تا شبکه های خبری و اجتماعی مجازی، بازی های آنلاین، اتاق های گفتگو و حتی فیلم ها و انیمیشن ها، همه اینها ابزارها و بسترهایی هستند که هر روز بخش زیادی از وقت ما در این قالب و بستر صرف می شود. بر کسی پوشیده نیست که فضای مجازی و رسانه های دیجیتال، در عین حال که دریچه ای نو به سوی آدمی می گشاید و جهان پیرامون انسانها را{فراتر از موقعیت جغرافیایی و مکانی شان} گسترش می دهد، فرصتی برای دسترسی سریع به اخبار و اطلاعات و آخرین یافته های حوزه علوم فراهم می آورد و همینطور زمینه را برای انتقال آسان و سریع داده ها و اطلاعات کاربر برای دیگران رقم می زند، درنحوه تعاملات و ارتباطات دو سویه و چند سویه بسترهای نوینی همراه با تنوع و جذابیت فوق العاده پدید می آورد و... با همه این فرصت ها و مزیّت ها، به همین میزان هم تهدیدات و تأثیرات منفی و غیر مستقیمی، بر رفتارها و باورهای ما دارد. تغییر در حوزه فرهنگ و سبک زندگی، تخریب چهره هاو شخصیت های معروف و سرشناس، برچیده شدن حریم خصوصی و تضییع حقوق افراد، تحریف واقعیت ها و جابجایی آنها و...همه آسیب ها و خساراتی است که رَه آورد این فضای مجازی است. از مهمترین اهداف انقلاب، پیاده سازی سبک زندگی اسلامی برمحور احکام و آموزه های دین بود، ولی فرهنگ منحط غربی و جلوه های دلفریب آن، مانند: مسکن لوکس، خودروهای آنچنانی، البسه شیک و فاخر و...، آنچنان در بستر فضای مجازی ترسیم و تصویر می شود که اکثریت قریب باتفاق جامعه، داشتن زندگی آنچنانی را آرزو و آرمان می دانند و برخورداری از آن وضعیت را، حتی در خواب و خیال خود نمی بینند. کسی با فیلترینگ کامل و مسدود سازی این فضا موافق نیست، اما باید سطح سواد رسانه ای جامعه را بالا برد و از آسیب ها و تهدیدات باخبر ساخت.